معرفی کتاب شازده کوچولو
کتاب شازده کوچولو افسانهای مدرنکلاسیک است که توسط هوانورد و نویسندهی فرانسوی، آنتوان دوسنت اگزوپری نوشته شده و در سال ۱۹۴۳ با تصویرسازی خودش منتشر شده است. این کتاب به زبانی ساده، داستان کودکی مشهور به شازده کوچولو را روایت میکند که برای کسب خرد در جهان سفر میکند. این رمان به صدها زبان ترجمه شده، حدود ۲۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رفته و به عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ شناخته میشود.
کتاب شازده کوچولو توسط احمد شاملو ترجمه و توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. نسخههای دیگری از این کتاب توسط مترجمهای دیگر و عناوین متفاوت مانند شاهزاده کوچولو به فارسی برگردانده شده است.
دربارهی کتاب شازده کوچولو
خلبانی که در یک بیابان گیر افتاده است، یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند که در مقابل او، فردی کوچک و خارقالعاده ایستاده است. غریبه میگوید: «لطفا برای من یک گوسفند بکش» و خلبان متوجه میشود که وقتی درک وقایع زندگی بسیار دشوار است، چارهای جز تسلیم اسرار آن شدن وجود ندارد. بدین ترتیب، افسانهی حکیمانه و مسحورکنندهای آغاز میشود که در آموزش راز آنچه واقعا در زندگی از سایر چیزها مهمتر است، جهان را برای همیشه برای خوانندگانش تغییر داده است.
تعداد کمی از داستانها در جهان وجود دارند که به اندازهی داستان کتاب شازده کوچولو هم توسط کودکان و هم توسط بزرگسالان به طور گسترده خوانده میشوند و مورد توجه همگان قرار میگیرند. شازده کوچولو در سراسر جهان، قلب خوانندگان در تمام سنین را تسخیر کرده و خواهد کرد. این کتاب که در سال ۱۹۴۳ در نیویورک منتشر شده، یک پدیده در سراسر جهان محسوب میشود.
نکتهها و حواشی جالبی درباره این کتاب وجود دارد؛ مانند اینکه در داستان یک گل وجود دارد و آنتوان دوسنت اگزوپری، این گل را با الهام از همسرش کنسوئلو نوشته است. کنسوئلو زنی تندمزاج بود و بیماری آسم داشت و برای همین است که گل سرخِ این کتاب نیز سرفه میکند. نکتهی جالب بعدی این است که اگزوپری که خودش یک خلبان بوده، برای نوشتن این کتاب از زندگی خودش نیز الهام گرفته بود؛ شخصیتهای خلبان و شازدهکوچولو در واقع برگرفته از اگزپری در دوران جوانی و کودکی هستند. او همچنین در ۴۴ سالگی در سانحهی هوایی درگذشت، سنی که قرابتی عجیب با ماجرای «شازده کوچولو» دارد، او نیز پیش از ترک سیارهاش ۴۴ بار به تماشای غروب آفتاب ایستاده بود.
کتاب شازده کوچولو داستانی فلسفی با ارزشهای انسانگرایانه است که بیش از ۷۵ سال از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. شازده کوچولو با ایجاد پیوند میان نسلها، انسانها و قارهها، نمادی از توسعهی پایدار، صلح جهانی و حقوق کودکان محسوب میشود.
خواندن کتاب شازده کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب شازده کوچولو تصاویر ناخوشایند بزرگسالان را به عنوان افرادی که به شکل ناامیدکنندهای تنگنظر هستند، نشان میدهد و در مقابل، نشان میدهد که کودکان با نگرش باز و تمایل به کشف دنیای اطراف و درونشان به خرد میرسند. موضوع اصلی این افسانه در رازی بیان میشود که روباه به شازده کوچولو میگوید: تنها با قلب است که میتوان درست دید؛ آنچه ضروری است، با چشم قابل دیدن نیست.
نسخههای فرانسوی و انگلیسی این رمان در آوریل ۱۹۴۳ منتشر شدند (اگرچه این کتاب تا سال ۱۹۴۶ در فرانسه منتشر نشده بود). منتقدان مطمئن نبودند که از شازده کوچولو چه استقبالی میشود، البته این کتاب نیز بلافاصله محبوب نشد. حتی دقیقا مشخص نبود که این کتاب برای کودکان است یا بزرگسالان. با این حال، این رمان در نهایت به یک کتاب کلاسیک محبوب تبدیل شد و داستان آن برای خوانندگان در تمام سنین محبوب بود. بنابراین، خواندن این کتاب را هم به کودکان و هم به بزرگسالانی پیشنهاد میکنیم که علاقهمند به کشف ارزشهای جدید در زندگی هستند. در ایران نیز رمان شازده کوچولو توسط انتشارات متعددی به چاپ رسیده و در قالب کتاب صوتی نیز در دسترس است.
خلاصه کتاب شازده کوچولو
شازده کوچولو، که در اخترک ب۶۱۲ ساکن است روزی تصمیم میگیرد سفر کند. او در سیارهاش گلی دارد که حسابی مغرور است اما دوستش دارد. شازده کوچولو وقتی به زمین میرسد، مردی را میبیند که خلبان هواپیمایی است که خراب شده است. دوستی و رابطهی عمیق و زیبایی بین شازده کوچولو و خلبان شکل میگیرد. این دوستی به مرد کمک میکند تا معنای زندگی واقعی را پیدا کند. خلبان دوباره به یاد میآورد که زندگی کردن بدون سوال پرسیدن، بدون عشق و بی حضور بچهها بیمعنا است. شازده کوچولو در سفرش آدمبزرگهای عجیب غریبی را میبیند که هرکدام دلایل عجیب غریبی برای کاری که انجام میدهند دارند و مرتب یادآوری میکند که این آدمبزرگها راستی راستی عجیبند...
نظر منتقدان دربارهی کتاب شازده کوچولو چیست؟
بسیاری از منتقدان شباهتهایی میان شخصیتها و رویدادهای شازده کوچولو و زندگی آنتوان دوسنت اگزوپری ترسیم کردهاند، کسی که این کتاب را در حالی که در نیویورک زندگی میکرد، پس از فرار از آشفتگی جنگ جهانی دوم در فرانسه، نوشت. دوسنت اگزوپری نیز مانند راوی داستان شازده کوچولو خلبانی بود که سقوط هواپیما را در بیابانی (در لیبی) تجربه کرده بود. گفته میشود که همسرش، کنسوئلو، رفتاری غیرقابلپیشبینی شبیه به گل سرخ شازده کوچولو داشته است، این موضوع در زندگینامهی کنسوئلو به نام داستان گل سرخ که در سال ۱۹۴۵ نوشته و در سال ۲۰۰۰ منتشر شده، مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین، راوی و شازده کوچولو به عنوان بیانی از جنبههای مختلف خود دوسنت اگزوپری در نظر گرفته شدهاند. این نظریه در مستند جوهر نامرئی: شازده کوچولو که در سال ۲۰۱۸ ساخته شده است، بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب شازده کوچولو مورد چه اقتباسهایی قرار گرفته است؟
جذابیت ماندگار کتاب شازده کوچولو تاکنون منجر به اقتباسهای متعددی از آن در سراسر جهان شده است، از نمایشنامهها و تئاترهای مختلف گرفته تا اپراها و بالهها. از جمله فیلمهای قابل توجهی که با اقتباس از داستان شازده کوچولو ساخته شده میتوان به فیلم موزیکال استنلی دونن با همین نام در سال ۱۹۷۴، با بازی باب فوسه و جین وایلدر و همچنین یک فیلم انیمیشن ساختهشده در سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی جف بریجز و ریچل مکآدامز اشاره کرد. یک مجموعهی تلویزیونی فرانسوی با الهام از این رمان نیز از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ پخش شد. در سال ۲۰۱۶ بالهی ملی کانادا نیز اقتباس خود را از این داستان به روی صحنه برد. علاوه بر این، نیکلاس لوید وبر، یکی از خالقان این باله، پسر آهنگساز مشهور بریتانیایی و تهیهکنندهی تئاتر، اندرو لوید وبر، اولین نمایش موزیکال شازده کوچولو را در سال ۲۰۱۱ به اجرا درآورد.
درباره آنتوان دوسنت اگزوپری
آنتوان دوسنت اگزوپری با نام کامل آنتوان-ماری-راجر دوسنت اگزوپری (متولد ۲۹ ژوئن ۱۹۰۰، لیون، فرانسه - درگذشته در ۳۱ جولای ۱۹۴۴، نزدیک مارسی)، هوانورد و نویسندهی فرانسوی است. او خلبان و جنگجویی منحصربهفرد بود که به ماجرا و خطر، به چشم شعر مینگریست.
درباره احمد شاملو
احمد شاملو متولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در تهران است. شاملو متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلمساز، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود. شهرت او در ایران به سبب بنیان گذاشتن یک نوع قالب شعری به نام شعر سپید است. او علاوه بر سرودن شعر به کار ترجمه نیز مشغول بود. بسیاری از شعرهای شاملو به زبانهای سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی ترجمه شده است. احمد شاملو بعد از تحمل یک دوره طولانی بیماری در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ از دنیا رفت.
جملاتی از کتاب شازده کوچولو
شاهکارم را نشان بزرگترها دادم و پرسیدم از دیدنش ترستان برمیدارد؟
جوابم دادند: ـ چرا کلاه باید آدم را بترساند؟
نقاشی من کلاه نبود، یک مار بوآ بود که داشت یک فیل را هضم میکرد. آنوقت برای فهم بزرگ ترها برداشتم توی شکم بوآ را کشیدم. آخر همیشه باید به آنها توضیحات داد. ـ نقاشی دومم اینجوری بود.
بزرگترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیشتر جمع جغرافی و تاریخ و حساب و دستور زبان کنم. و اینجوری شد که تو ششسالهگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. از اینکه نقاشی شمارهی یک و نقاشی شمارهی دواَم یخشان نگرفت دلسرد شده بودم. بزرگترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمیتوانند از چیزی سر درآرند. برای بچهها هم خستهکننده است که همینجور مدام هر چیزی را به آنها توضیح بدهند. ناچار شدم برای خودم کار دیگری پیدا کنم و این بود که رفتم خلبانی یاد گرفتم. بگویی نگویی تا حالا به همه جای دنیا پرواز کردهام و راستی راستی جغرافی خیلی بِم خدمت کرده. میتوانم به یک نظر چین و آریزونا را از هم تمیز بدهم. اگر آدم تو دلِ شب سرگردان شده باشد جغرافی خیلی به دادش میرسد.
از این راه است که من تو زندهگیم با گروه گروه آدمهای حسابی برخورد داشتهام. پیش خیلی از بزرگترها زندهگی کردهام و آنها را از خیلی نزدیک دیدهام گیرم این موضوع باعث نشده دربارهی آنها عقیدهی بهتری پیدا کنم.
هر وقت یکیشان را دیدهام که یکخرده روشنبین به نظرم آمده با نقاشی شمارهی یکم که هنوز هم دارمش محکش زدهام ببینم راستی راستی چیزی بارش هست یا نه.
آجی باهوش و کتابخون من^^