Sunday, 23 Bahman 1401، 07:53 PM
”کلاغ روی درخت نشسته بود.
او تمام روز را به بطالت میگذراند، و هیج کاری انجام نمیداد.
خرگوش از کلاغ پرسید: «من هم مثل تو میتوانم تمام روز را بیکار بنشینم و هیج کاری انجام ندهم؟»
کلاغ جواب داد: «البته که می توانی… چرا نه؟»
خرگوش با خوشحالی کارهایش را رها کرد و کنار درخت، روی زمین نشست و مشغول استراحت شد.
روباهی که از آنجا میگذشت با دیدن خرگوش او را گرفت و خورد…
برای این که بیکار بنشینی و هیچ کاری انجام ندهی، باید اول آن بالاها نشسته باشی.
در بستر، رویا به سراغ شما میآید، اما بیرون آمدن از آن و انجام فعالیتهای متنوع است که رویاهایتان را رنگ واقعیت میزند.“