یه دیالوگی بود تو فیلم
گناه اصلی
که می گفت :
من کنار تو
یه آدم دیگه ام
آدمی شبیه تر به خودم .
و آدمیزاد چقدر عمرشو تلف میکنه تا بفهمه همین کافیه
که یکیو پیدا کنه تا کنارش
نزدیک ترین نسخه به خودش باشه.
اگه دلم تنگه برات
توی سرم جنگه برات
خودمو سرگرم میکنم
یه جوری از فکرت درام
چرا میخوای دورم کنی مجبورم کنی
رو نقطه ضعفم دست نذار
دوری تو آخه سخته برام
بی تو شبا برای من پره بهانته
هرچی گناهه پای من
هرچی حرف و قضاوته
میدونم یه روز برمیگردی
با بد و خوب من تو که سر میکردی
باشه حق با توئه من بد بودم
باشه اصلا تو خوب باشه خیلی مردی
دل پره دلشوره چقد راهمون از هم دوره
همیشه اونه که میگه میمونه زود میره
رسم دنیامون اینه بعضی حرفا سنگینه
میری و برمیگردی میگی که تقدیره
میدونم یه روز برمیگردی
با بد و خوب من تو که سر میکردی
باشه حق با توئه من بد بودم
باشه اصلا تو خوب باشه خیلی مردی
کاش می شد کودکی را زنده کرد
کودکی شد کودکانه گریه کرد
شعر قهر قهر تا قیامت رو سرود
آن قیامت که وحی بیش نبود
فاصله با کودکی ها مان چه گرد
کاش می شد کودکانه گریه کرد